این پست علاوه بر اینکه ممکنه ته نداشته باشه، وسط دهنسوزی هم نداره. صرفن مینویسم که ناخن نَجوَم.
آدمهای خیلی جزئینگر و جزئیاتمحوری مثل من برای روایت یک ماجرا یا توصیف یک رویداد حتی ساده خیلی تو زحمتن. ما جزءدوستهای زحمتکش، جزء رو هرگز فدای کل نمیکنیم. بر این باوریم که دیتیل حرف اول رو میزنه. گول ترکیبهای دلانگیز رو نمیخوریم هرگز. میشینیم تجزیه میکنیم. خوبها بدها درست میکنیم از اجزا. یه پیاله نقره یا یه قوری لعابی صورتی چرک همونقدری مقام و منزلت داره که کل فضای داخلی یه خونه.
میگه «کلن برای ایمیلهات سابجکت نمیزنیها». راست میگه. هزار صفحه و ریزریز و بدون آبدهنقورتدادن ایمیلِ غر بنویسم با جزئیات، خسته نمیشم. سابجکت آبرومند انتخاب کردن اما در نزد من دشوارترین کارهاست. سه ساعت باید فکر کنم چه کلمهای وجود داره که خلاصهای از کل ایمیل باشه و در عین حال مضمون رو لوث نکنه. اگر ازم بپرسن فلان قسمت بهمان سریال چی شد میگم یارو تب کرد ُمرد. ولی وقتی میخوام بنویسم وارد جزئیات میشم. پرانتز در پرانتز. یه موصوف معلومالحال رو با پنج صفت مختلف به صف میکنم تا مبادا تصویری که میخوام ارائه بدم مخدوش و یا مبهم باشه.
دو تا سابجکت ایمیل دارم اما که باهاشون به صلح رسیدم: «موضوع ندارد» و «...». خیلی هم خوب، خیلی هم عالی.
برم ناخنم رو بجوم. امشب هیچ کاری حواسم رو پرت نمیکنه. الکی خودمو تو دردسر نوشتن نندازم.
No comments:
Post a Comment