یک. دچار خستهگی و عصبانیت مزمن شدهام. یک جای یک چیزی میلنگد؛ نه جایش را میدانم نه چیزش را. وقتی سالی یک و یا خیلی که هنر کنی دو بار برمیگردی خانه، رویت نمیشود آلت دست هورمونها شوی. دلت نمیآید بدخلق و بدقلق و مودی باشی. بماند که همه اینها را بودهام این اواخر ولی همین حق تلخبودن قایلنشدن برای خود هم مزیدبرعلت میشود تا ترقّهتر شوم.
دو. خیلی چیزها در خانه عوض شده. عوضهای غمگین. همین الان که اینها را مینویسم پوست چانهام سوزنسوزن میشود و به نظر میرسد که جوش عصبیای روی صورتم در حال روییدن است. یک جایی در فیلم عروس آتش، فرحان، مستاصل و اندوهگین به خالهش میگوید «مرد عشیره بودن سخته. خیلی سخته». حالا امشب فرحان عروس آتش در من حلول کرده و میخوام با همون ژست بگم بچه اول خانواده بودن سخته، خیلی سخته. بچه وسطیها قیام نکنند و تهتغاریها همان جایی که هستند بمانند عجالتن. از جابهجایی مرزهای سنیِ زیرابروبرداشتن و دوستپسرغیرمخفیداشتن که بگذریم، باری که ما بچه اولیها، ما جاده صافکنها، ما موشهای آزمایشگاهی بر روی دوشمان حس میکنیم -نگفتم میکشیم- نسبت به دومیها و سومیها و انامیها سنگینتر است. شاید در بیشتر مواقع هم کاری برای بارمان نکنیم ولی غصهش را که میخوریم. مسئولیتش که بر ذمهمان است بخواهیم یا نخواهیم. روزی که منتظر بودیم کیسهآب مادرهامان پاره شود تا به عنوان فرزند ارشد، خیس و خونی در دستهای قابله بلغزیم، کاغذش را دادند دستمان و هلمان دادند بیرون.
سه. دور مردهای شبیه جوانیهای پدر را خط کشیدهام. دور مردهای شبیه پیری دایی را خط کشیدهام. دور مردهای ناامید، مردهای زیادی دیگرخواهِخودفراموش کن، مردهای گفتمانگریز، مردهای بیخیال را خط کشیدهام. نه که مردهای بدی باشند. ترکیبشان با من ناجور میشود. یک جوری مجموعه مردهای روی اعصاب نروندهام تهی شده که شاید بهتر بود دور خودم را خط میکشیدم.
چهار. امروز بعد از مدتها آمپول زدم. دیوارهای خاکستری درمانگاه، ویروسهایی که آماده حمله بودند، بوی الکل، روپوش سفید چرکمُرد آقای آمپولزن و بیتفاوتی آشکاری که با گفتن «تزریق داری؟» به نظر میرسید که نسبت به کون و سوزن دارد مضطربم کرد. لحظه برخورد پنبه و پوست و بعدتر پوست و سوزن چه لحظه پایانناپذیریست. هی شل و سفت کردم تا تمام شد و لنگانلنگان برگشتم خانه.
پنج. با این سیستم لولهکشی شهری نزدیکترین چاهی که برای درددل کردن پیدا میشود در شش کیلومتری قم است.
No comments:
Post a Comment