ترجمه بیسلیقه و دیکشنریمحور چه عصبیم میکنه. خوندن ترجمه خوب در مقایسه با خوندن به زبان مبدا همیشه لطف مضاعف داشته برام. به این دلیلِ خیلی مهم، دلیل کم اهمیتِ راحتطلبی رو هم که اضافه کنیم این میشه که ترجیحم اینه فارسی بخونم. کیف میکنم وقتی مترجم یه پا نویسنده است. باهوش و نکتهسنجه و داستان رو به سبک و سیاق خودش برمیگردونه به فارسی. انگار که خالقه نه صرفن یه واسطه محتاط و ملانقطی. مترجمی که به زبان مقصد تسلط نداره و ادبیات نمیدونه زحمت ترجمه داستان و رمان رو نکشه کاش. ترجمه Freundlichen Grüßen به فارسی -که شکر است، قند و عسل است- میشه «سلامهای محبتآمیز» آخه؟ اینقدر تحتاللفظی؟ چرا «ارادتمند شما» یا «با احترام» یا «با بهترین احترامها» نه مثلن. سلامهای محبتآمیز؟! اونم ته ایمیل؟ مترجمها بدانند و آگاه باشند که هر جا زیادی و افراطی به متن و نویسنده وفادار بمونن و بترسن از خلاق بودن، به خواننده خیانت میکنن. بماند که این وفاداری هم نیست. بیسلیقگیه. مترجمی که همچین عبارتی در ترجمهاش داره باهوش نیست و کلمهبازی نمیدونه. هر بار چشمم به این عبارت به خصوص میافته دلم میخواد لاک غلطگیر و خودکار بردام همه رو بکنم «با احترام» یا «ارادتمند».
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment