تئاتر موزیکال دوای اون دسته از دردای فکریمه که نسیان و فراموشی میطلبه. لذتی که از اجرای خوب یه نمایش موزیکال میبرم با لذت هیچ تفریحی قابل مقایسه نیست. اگه اجرای خوبی باشه در یه سالن باشکوه، رسما جوگیر میشم. مسحور و اغوا، غرق در بازی و نور و دکور و موزیک، زل میزنم به صحنه نمایش و تا پایین اومدن پردهها، خودم و صندلیای که روش نشستم رو فراموش میکنم. آخرین تئاتر موزیکالی که توی آمریکا دیدم، اجرای بینظیری از Fiddler on the roof بود توسط یکی از گروههای Broadway. بالطبع بلیطش هم گرون بود منتها ارزشش رو داشت. از همون اول که پرده بالا رفت، میخکوب صندلی مخمل زرشکیم در ردیف اول بالکن شدم. "تِویه" با صدای بم Tradition میخوند. ارکستر میزد و بازیگرها همخونی میکردن و میرقصیدن. منم که روی ابرا. بی مژه زدن با چشم میبلعیدم تصاویر رو. طراحی صحنه و دکور هم جالب بود. مخصوصا اون ویولونزنِ لاغرِ کلاهبهسری که وقتی صحنه آروم میشد و بازیگرا از صحنه خارج میشدن، روی بوم خونه ویولون میزد. جز سایه و تصویر کلی، چیزی از جزئیات صورت و بدنش نمیدیدی. اجرای سولو ویولون بعد از اون همه شلوغی و پایکوبی، هر بار آرامش تزریق میکرد زیر پوست آدم.
مستقل از حظ بصری، لذت اجرای زنده موزیک هم در ماجرای ذوقمرگشدگیم سهم قابل توجهی داره. مخصوصا که ترانههای این نمایش رو خیلی دوست دارم. کلا با موسیقی اروپای شرقی احساس نزدیکی و تعلق خاطر دارم. با ملودی و تم موزیک یهودی هم حال میکنم. ترانههای معروف این نمایش ایناست:
مستقل از حظ بصری، لذت اجرای زنده موزیک هم در ماجرای ذوقمرگشدگیم سهم قابل توجهی داره. مخصوصا که ترانههای این نمایش رو خیلی دوست دارم. کلا با موسیقی اروپای شرقی احساس نزدیکی و تعلق خاطر دارم. با ملودی و تم موزیک یهودی هم حال میکنم. ترانههای معروف این نمایش ایناست:
به شدت پشیمون و نادمم که اجرای نمایش Phanton of the Opera رو از دست دادم. اون هم از اجراهای برادوی بود. بچههایی که رفته بودن خیلی تعریف کردن و پز دادن. درگیر یکی از اون سندرومهای حاد "نه" گفتن بودن به هر چی. به پیشنهاد تئاتر، به پیشنهاد سفر، به پیشنهاد 1 میلیون دلار پول (آخری شوخی بود). کلا زبونم به "نه" میچرخید. خودمو لوس کردم که چون همسر درس داره و نمیاد، منم نمیخوام تنها برم. قبلیه رو تنها رفته بودم و غصه خورده بودم که نبود. خلاصه مرغ یه پا داشت و بدون همسر هرگز. الان اینو هی گوش میدم که داغ دلم تازه شه. بیصبرانه منتظرم که دوباره اجرای خوب بذارن. اینجا هم نیان خودم میرم نیویورک پابوس.
No comments:
Post a Comment