کم کم دارم به اهمیت و نقش پول در زندگی، و رفاه و آسایشی که همراهش میاد پی میبرم. همون اهمیتی که همیشه با سرسختی و اطمینان انکارش میکردم. انتخابهای زندگیم هم همیشه بر همین اساس بوده تا حالا. منی که عموما در مورد ثروت با اَه و پوف حرف میزدم و نگاه از بالابه پایین داشتم به مادیات، از موضعم پایین اومدم و دارم تسلیم تفکر کاپیتالیستی جامعهم میشم.
گذشت اون زمانی که علم برای خیلیا بهتر از ثروت بود یا ثروت احترام نمیآورد. "با پول همه چی رو نمیشه خرید" هم مدتهاست تاریخ مصرفش گذشته. دنیا روز به روز مصرفیتر و پولمحورتر میشه. آدما با پول همه کار میتونن بکنن. حتی برای کسب همون علمی که توی انشاها در ستایش مقامش روده درازیها شده، خیلی جاها باید دم ثروت رو دید. کلاه آدمایی مثل من هم که اساس زندگیشون در ضدیت با مادیات بوده پس معرکهس. بعله! حالا از بوت چرم و ست گردنبند-گوشواره-دستبند کریستالی سبز Swarovski هم که بگذریم، Roger Waters داره میاد شهرمون و من پول برای خرید بلیط کنسرتش ندارم. نگرانی جور نشدن شهریه دانشگاه هم که بماند برای یه منبر دیگه که همه دستمال دم دستشون باشه.
جمله حکیمانه "زر در ترازو، زور در بازو" مال کیه؟
No comments:
Post a Comment