سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندد، درست و متین. ولی سری که درد میکند را هم نباید دستمال بست؛ باید خودش بیاید و دست بزرگش را فشار بدهد روی پیشانیت. آنجا که زُقزُق میکند. بعد باید چشمهایت را ببندی و درد آرامآرام جایش را بدهد به یک حال خوش مدام. درد که رفت متولد شدهای. زیر همان دستان بزرگ از نو متولد شدهای. دستها را به خاطر بسپار دستمال رفتنیست...