یادم باشه اگه یه روز بچهای داشتم، اگه بچهم آرامش و راحتی و خوشحالیش رو در این دید که بره تا دورا نخوام که نگهش دارم. یادم باشه توی زندگی زیادی رفاه و خواست خودمو فدای بچههام نکنم که یه روزی ازشون توقع جبران داشته باشم. یادم باشه به خواست دلم زندگی کنم و راضی باشم از حالم و انتخابام تا یه روزی حرفام گلایه و غر نباشه به سر عزیزام. یادم باشه هیچکسی رو بر خلاف تمایلش نزدیک خودم نخوام. یادم باشه به بچههام بگم که برن تا هر جا که میخوان. برن اونجا که حالشون خوبه. یادم باشه عذاب وجدان ندم. قهر نکنم. دل نازک نباشم. یادم باشه با حرفام انرژی بدم. دلگرمی بدم. "یار شاطر باشم نه بار خاطر". همه آدما باید به خاطر دل خودشون زندگی کنن. اونجوری که دوست دارن. چاره همینه.
پینوشت: ناراحتم که ازت دلخورم. ناراحتم که اینا رو اینجا نوشتم. ناراحتم که این اواخر هر بار با هم حرف زدیم بعدش تا یه مدت عذاب وجدان داشتم و حالم گرفته بوده. ناراحتم که کاری که تو میخوای ازم بر نمیاد. مدل زندگیای که تو فکر میکنی ایدهآله مدل من نیست. تصویر تو از خوشبختی برای من تجسم ملال و پوسیدنه. نمیخوام این دور باطل تکرار شه. نمیخوام سی سال دیگه گوشی رو بردارم و به بچهم بگم از جوونیم خیر ندیدم، حالا الانم که تو باید پیشم باشی نیستی. میخوام وقتی بهم زنگ میزنه و میگه که دلش تنگه، بهش بگم مادرت خوب جوونی کرده، الان نوبت توست که بری تجربه کنی و رد دلت رو بگیری. حتما بهش خواهم گفت که تا جوونی دیوانگی کن. زندگی کن. نمون یه جا. نپوس. فرصت کمه برای همین خودت و برای خودت باش. منم از دور نگات میکنم...