Pages

Wednesday, December 21, 2011

دو ماهی می‏شد که شلخته‏گی و پاپتی‏گری پیشه کرده بودم. اسباب کشی بهانه‏ای بود تا برای نامرتبیِ ناخن‏هام مجوز داشته باشم و به امور قسمت‏های زیر لباس و مخفی از انظارعمومی بدنم رسیدگی نکنم. امروز عصر، اول از همه به جون ناخن‏های پا افتادم چون پا عضو کلیدی‏ و حساسیه. و جدا از فوت-فتیشیزم، کیه که از دیدن ناخن‏های پدی‏کیور شدۀ براق یه زن، توی صندل با بندهای نازک به وجد نیاد؟ از قضا همسر هم وسواس عجیبی روی ناخن داره و معتقده، زن‏هایی که ناخن‏های دراز و نامرتب و یا لاک نصفه‏نیمه دارن بی‏برو برگرد شلخته و دگوری‏ان و از کلاس و تشخص بویی نبردن. به همین تندی و مرغ یه پا دارگی. ولی تا حد خوبی این معیار همیشه جواب داده.

در دوره بحران اقتصادی، نمی‏شه رفت Spa و پاها رو گذاشت توی لگن آب ولرم و لوسیون، تا یکی ترتیب پدی‏کیور و باقی ماجرا رو ماهرانه بده و حال قیافه آدمو خوب کنه. هزینه این "قرتی‏بازیا" که در علم اقتصاد جزء "کالای لوکس" به حساب میان، صرف امور مهم‏تر و "کالاهای ضروری" می‏شه. اینه که برای حفظ ظاهر و استایل زندگی قدیم، خودبه خود در خیلی زمینه‏ها به مرز خودکفایی می‏رسی که خیلی هم بد نیست.

اول از همه لاکِ بی‏رنگ روی ناخنم -که چند جاش پریده بود- رو پاک کردم. بعد هم یک ساعت تمام نشستم به کوتاه کردن و سوهان کشیدن و برق انداختن. ناخنام کوتاه و یکدست و مرتب و براق شدن. بعد از یه دوره طولانی لاک‏های کِرِم روشن و صورتی کمرنگ، نوبت لاک قررررمزه. بر خلاف لاک روشن که خیلی وسواس و دقت لازم نداره، زدن لاک قرمز سخته و مهارت می‏خواد. حواسِ شش‏دانگ و صبوری تا نه ردی بیفته روش و نه کناره‏های ناخن لاکی و قرمز شه چون در غیر اینصورت، هر قدر هم که با گوش پاک‏کن آغشته به استون بیفتی به جون کناره‏هاش، اثر قرمزی تا حدی می‏مونه. لاکِ بی‏دقت، دستها و پاها رو زیباتر که نمی‏کنه هیچ، ظاهر رقت‏انگیز و شلخته‏‏ هم بهشون می‏ده.
خلاصه اینطور. و کلن هم که من الان بیکارم و دارم تفت می‏دم واسه خودم :)


No comments:

Post a Comment