Pages

Monday, December 12, 2011

توی این وانفسای کفگیر به تهِ دیگی، به کله‏م زده برم Sur La Table وسایل خونه و آشپزخونه بخرم. در مواقعی که قمرم در عقربه، دو جا هست که از تراپیست هم بهتر می‏تونه حالمو جا بیاره. یکی همین "روی میز" و دیگری Anthropology. روح‏نوازیِ این همه سلیقه و رنگ معجزه می‏کنه. می‏تونم ساعتها توی این مغازه‏ها بچرخم و بشقابا و فنجونا و قاشق‏چنگالای فانتزی رو نوازش کنم. قربون صدقه جاکره‏ای و وردنه و قوری‏ها هم برم. تخته چوبی روهی اینوراونور کنم و توی ذهنم تصور کنم ببینم اگه روش پنیر و گردو و سبزی بریزم و با یه شیشه مَلبِک (Malbec) بذارمش روی میزی که روش گل‏ تازه و شمع هم هست چه ریختی می‏شه. بعدشم ببینم ای بابا چه فضای دونفرۀ "یک دست جام باده، یک دست زلف یار"ی شد و فک کنم حالا از کجا آقای جذابِ مردونه گیر بیارم. خلاصه قضیه اون بابایی می‏شه که یه دکمه‏ می‏خره و براش دنبال کت می‏گرده... این طوری می‏شه که غصه‏هامو فراموش می‏کنم و کشتیای غرق شده‏م دوباره روی آب شناور می‏شن.
جهت اطلاع هم معمولا یه نگاهی به لیبل قیمت می‏ندازم بلکه دری به تخته‏ای خورد و یه چیزی متناسب با جیب کوچیک ما پیدا شد و کلا هم جیب ما کوچیک‏تر از اونیه که متناسب باهاش "چیز" مطابق سلیقه‏ای پیدا شه. پوف...

No comments:

Post a Comment