Pages

Wednesday, March 13, 2013

پیش‌نوشت: گروه سنی الف تا ج

فرآیند برگ جمع کنی تا دیروز:
یک شغلی هم در آمریکا (یا دست کم در ایالت ما) هست که هر دوشنبه صبح‌ یک عده جاروبرقی‌با‌عملکردِ‌معکوس‌به‌دست برگ‌های روی زمین را با فشار باد از این‌ور جمع می‌کنند می‌ریزند اون‌ور و دوباره از اون‌ور می‌آورند این‌ور. دست آخر هم تلّی از برگ درست می‌شود که با اولین باد دوباره همان آش و همان کاسه و برگ‌ریزان. طی این فرایند زمان‌برِ گردوخاک‌به‌پا‌کن علاوه بر اشتغال‌زایی (به شیوه نمکین منتسب به حاجی میرزا آقاسی و کینز)* یک صدای روی اعصاب رونده‌ای هم تولید می‌شود که دوشنبه صبح‌های من یکی را جهنم کرده. قدرتی خدا درخت نزدیک خانه من هم بیشترین برگ‌های تولیدی کل مجموعه را دارد که طبعن جمع‌کردن برگ‌های زمین‌ریخته‌اش زمان بیشتری می‌برد. دوشنبه‌ها صبح یک دستم بالش به گوش فشار می‌دهد و یک دست هم دستمال به بینی و چشم می‌کشد. دلم هم خون. 

فرآیند برگ جمع کنی از امروز:
از فرط حرص خوردن گوگل کردم که اصلن که چی؟ بعد دیدم که خیلی چیز‌ها. خب این بدیهی است که برگ‌ها را باید جمع کنند وگرنه تا حالا همه‌مان زیر برگ‌های زرد پاییزی دفن شده بودیم مخصوصن در ولیعصر. منتها من هیچوقت به شکل یک فرایند برنامه‌ریزی‌شده و هدف‌مند نمی‌دیدمش. شاید چون جاروهای دسته‌بلند رفتگرها در ایران صدای خش‌خش دلنشینی داشت، برایم خیلی واضح و مبرهن بود این برگ‌جمع کردن‌های وطنی و به نظرم نمی‌آمد. اینجا ولی این جاروبرقی برعکس با صدای گوش‌خراشی که دارد آدم را متوجه خودش می‌کند.
در آمریکا (و احتمالن همه جا) بسته به محله، شهر و ایالت، قوانین متفاوتی برای جمع‌آوری برگ که زیر مجموعه‌ای از خدمات جمع‌آوری زباله است وجود دارد. شهر را به منطقه‌های مختلف تقسیم می‌کنند و روز مشخصی را به هر منطقه اختصاص می‌دهند برای جمع کردن برگ‌ها. از نظر من خیلی پاییزی و چشم‌نواز است این برگ‌های ریخته روی زمین ولی به دلیل عقلی جمع شدن برگ روی زمین ۱. در پاییز باعث افزایش لغزندگی می‌شود که برای هم سواره و هم پیاده و دوچرخه‌سوار خطرناک است ۲. باعث خرابی آسفالت یا سنگ‌فرش خیابان می‌شود که در بلند‌مدت هزینه‌های نگهداری یا دوباره آسفالت-سنگفرش کردن را افزایش می‌دهد ۳. باعث گرفتگی مجاری آب زیرزمینی و رو زمینی می‌شود و احتمال سیل یا سرریز آب را افزایش می‌دهد. دیگه اینکه فهمیدم همین خودِ بالش‌روی‌گوش‌فشارده‌ام هم دارم ماهیانه بابت این خدمت پول می‌دهم. ظاهرن همه منطقه‌ها این سرویس را ندارند و در بعضی محله‌ها اهالی محله خودشان ناچارند برگ‌هاشان را جمع کنند و در یک کیسه بزرگ تحویل شهرداری بدهند و یا اینکه همه برگ‌ها را در امتداد پیاده‌رو جمع کنند تا ماشین شهرداری همه را با هم جمع کنه. خیلی‌ها هم شاکی شده‌اند که مالیات زیادی که می‌دهند باید شامل خدماتی از این دست هم بشود و مردم بیکار نیستند هی برگ جمع کنند بریزند توی کیسه. از این به بعد هر دوشنبه گوش تیز می‌کنم ببینم آیا سر ساعت برای جمع‌کردن برگ‌ها می‌آیند یا نه تا شخصن هرگونه قصوری را گزارش کنم. تحمل صدا خیلی راحت‌تر از این است که با چنگال باغبانی یا جاروبرقی برگ جمع کنم و به همین دلیل از پاییز محبوبم بیزار باشم حتی اگر قرار باشد بابتش مبلغی هم بپردازم. 

*برای شکوفایی اقتصادی و خروج از وضعیت رکودی اگر لازم شد به عده‌ای پول بدهید که چاه بکنند و به گروهی دیگر پول بدهید تا همان چاه را پر کنند.


No comments:

Post a Comment