Pages

Thursday, March 29, 2012

یادم باشه اگه یه روز بچه‏ای داشتم، اگه بچه‏م آرامش و راحتی و خوشحالی‏ش رو در این دید که بره تا دورا نخوام که نگهش دارم. یادم باشه توی زندگی زیادی رفاه و خواست خودمو فدای بچه‏هام نکنم که یه روزی ازشون توقع جبران داشته باشم. یادم باشه به خواست دلم زندگی کنم و راضی باشم از حالم و انتخابام تا یه روزی حرفام گلایه و غر نباشه به سر عزیزام. یادم باشه هیچکسی رو بر خلاف تمایلش نزدیک خودم نخوام. یادم باشه به بچه‏هام بگم که برن تا هر جا که می‏خوان. برن اونجا که حالشون خوبه. یادم باشه عذاب وجدان ندم. قهر نکنم. دل نازک نباشم. یادم باشه با حرفام انرژی بدم. دلگرمی بدم. "یار شاطر باشم نه بار خاطر". همه آدما باید به خاطر دل خودشون زندگی کنن. اونجوری که دوست دارن. چاره همینه.


پی‏نوشت: ناراحتم که ازت دلخورم. ناراحتم که اینا رو اینجا نوشتم. ناراحتم که این اواخر هر بار با هم حرف زدیم بعدش تا یه مدت عذاب وجدان داشتم و حالم گرفته بوده. ناراحتم که کاری که تو می‏خوای ازم بر نمیاد. مدل زندگی‏ای که تو فکر می‏کنی ایده‏آله مدل من نیست. تصویر تو از خوشبختی برای من تجسم ملال و پوسیدنه. نمی‏خوام این دور باطل تکرار شه. نمی‏خوام سی سال دیگه گوشی رو بردارم و به بچه‏م بگم از جوونی‏م خیر ندیدم، حالا الانم که تو باید پیشم باشی نیستی. می‏خوام وقتی بهم زنگ می‏زنه و می‏گه که دلش تنگه، بهش بگم مادرت خوب جوونی کرده، الان نوبت توست که بری تجربه کنی و رد دلت رو بگیری. حتما بهش خواهم گفت که تا جوونی دیوانگی کن. زندگی کن. نمون یه جا. نپوس. فرصت کمه برای همین خودت و برای خودت باش. منم از دور نگات می‏کنم... 

No comments:

Post a Comment